استارتاپ چیست و چه تفاوت هایی با کسب و کار دارد؟

استارتاپ واژه ای است که شاید همه روزه بار ها و بار ها شما هم شنیده اید. برخی متخصصین معتقدند که خواسته یا ناخواسته استارتاپ ها تاثیرات ویژه ای را در زندگی ما ایجاد کرده اند. دانستن مطالبی که در ادامه بیان خواهد شد برای علاقه مندان فضای استارتاپی، بازیگران این اکوسیستم و فعالین این حوزه واجب است.
چقدر این واژه را می شناسید؟ قطعا شما هم میدانید که استارتاپ ها محصولات و خدمات متنوع به تمامی مردم جهان عرضه می کنند. اما آیا هر کسی که این کار را انجام میدهد استارتاپ دارد؟ آیا استارتاپ همان کسب و کار و یا نوعی از کسب و کار است؟ در ادامه این مقاله ابتدا واژه استارتاپ را تشریح می کنیم و سپس ویژگی ها و تفاوت های آن را با سایر کسب و کار ها برای شما تبیین می کنیم.در انتهای این مقاله با انواع استارتاپ ها آشنا خواهید شد و مهمترین دغدغه استارتاپ ها که سرمایه گذاری است انواع آن را به شما نشان خواهیم داد.
استارتاپ چیست
واژه «استارتاپ» که حالا بیشتر از هر زمانی آن را میشنوید و حتی دیگر قادرید در کسری از ثانیه چندین استارتاپ موفق در سطح دنیا را بدون مکث نام ببرید نخستین بار توسط استیو بلنک، کارآفرین سریالی و استاد دانشگاه استنفورد وارد ادبیات کسبوکار جهان شد. وی استارتاپ را سازمانی تعریف کرد که شکل گرفته تا مدل کسبوکار خود را جستجو کند مدلی که قابل تکرار و مقیاسپذیر باشد.

تکرار پذیری : بدان معنا که بتوان یک محصول را به مشتریان متنوع بفروشد و یا مشتریان را به تکرار خرید ترغیب کند.
مقیاس پذیری: جذب بیشترین مشتری در زمان محدود و هزینه کمتر به عنوان ویژگی مقیاس پذیری شناخته می شود. در اینستاگرام گرین تک می توانید ویدیو موفقیت پشتیبان را در این ویژگی ببینید.
اما در عین این میزان از آشنایی ممکن است همچنان تعریف دقیقی از چیستی استارتاپ در ذهنتان نداشته باشید و ندانید ویژگیها و مشخصات مجموعههای استارتاپی در بدو شروع به کار و نهایتا در هنگام شکوفایی چیست. لذا بحث را با برشمردن ویژگیهای مهم استارتاپها آغاز میکنیم.
ویژگیهای مهم استارتاپ ها
بیابید با هم چند ویژگی مهم استارتاپها را بررسی کنیم:
۱ـ سرعت بالا:

خواه پای تصمیمگیریهای مهم در میان باشد یا تغییر اولویتها و رشد کسبوکار همه چیز در استارتاپ با سرعت اتفاق میافتد.
۲ـ بنیانگذاران افراد کلیدی در عملکرد استارتاپ ها:

درحالیکه کلیه اعضای تیم مهرههایی تاثیرگذار در روند رشد یک استارتاپ هستند اما درنهایت استارتاپ با ایده و تلاش بنیانگذارانش بوجود آمده است. اغلب همان یک تا سه نفر بنیانگذار افراد کلیدی در عملکرد استارتاپ هستند. بنیانگذاران یک استارتاپ اغلب با این نگرش که کار آنها تغییری در بازار ایجاد خواهد کرد شروع به فعالیت میکنند و لذا در ادامه مسیر نسبت به رسیدن به این هدف متعهد میمانند.
۳ـ سرمایهگذاری شخصی و یا شرکت های سرمایه گذاری خطر پذیر:

استارتاپها معمولا یا با بودجه شخصی بنیانگذاران اداره میشوند یا با اخذ سرمایه از شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر. رابطه بین استارتاپها و سرمایهگذارانش در اکثر مواقع صرفا رابطه تامین مالی نیست و سرمایهگذاران خدمات دیگری از قبیل فراهم کردن دورههای شتابدهی و منتورینگ را نیز برای استارتاپها فراهم میکنند.
۴ـ دید جهانی:
یکی از تفاوتهای کلیدی میان استارتاپ ها و کسبوکارهای کوچک این است که استارتاپها ایدههایی دارند که میتوانند در بازار جهانی مطرح شوند در حالیکه ایده کسبوکارهای کوچک مربوط به یک منطقه و بازار مشخص است. دقیقا به همین دلیل است که انواع استارتاپ ها شرکتهای تکنولوژی محور هستند که محصولات و خدماتی دارند که برای استفاده از آنها تنها کافیست مخاطب به اینترنت دسترسی داشته باشد.
۵ـ رشد سریع:
در حالیکه ممکن است یک استارتاپ در مقیاس محدود با یک یا دو نفر شروع به کار کند اما همین استارتاپ در طول زمان میتواند تبدیل به کسبوکاری هزاران نفری شود.
۶ـ تازگی:
درحالیکه تعریف استارتاپ در طول زمان تغییر کرده است اما همچنان همه اعتقاد دارند که استارتاپ نوعی تازه از کسبوکار است.
۷ـ حل مسئله:
یکی از اهداف اصلی استارتاپ حل مشکلات از طریق محصولات یا خدمات بهتر یا جدیدتر از آن چیزی است که تا کنون در خدمت بشر بوده است.افراد برای راه اندازی استارتاپ باید به دنبال حل مشکلات مشتریان باشند.
۸ـ فرهنگ تیمی چابک :

در حالیکه هنوز سوالات جدی وجود دارد که تعداد مناسب اعضای تیم یک استارتاپ چند نفر باید باشد همه بر سر این موضوع توافق دارند که استارتاپ تیمی چابک است که در نظر هر فرد این چابکی مانند کسبوکارهای کوچک است درحالیکه کلیت تیم و استارتاپ تاثیر مشخص و چشمگیری بر دنیای کسبوکار میگذارند.
۹ـ عدم قطعیت در مسیر رشد:
با شروع هر کسبوکار جدیدی خیلی از چیزها پیش روی اعضای تیم ناشناخته هستند و افراد اغلب با تجربه کردن و پیش رفتن در طول مسیر میتوانند ابهامات پیش روی کسبوکارشان را از بین ببرند. اما در این مسیر به یاد داشته باشید که ریسک کردن و شکست خوردن جزو لاینفک پیشرفتتان خواهد بود و هر روز ممکن است همه چیز تغییر کند. همچنین ممکن است با تعداد بیشماری ایده و مفهوم احاطه شوید که باعث کلافگیتان شوند. ایدههایی که برخی کارگشا و برخی حواسپرتکن خواهند بود.
انواع استارتاپ ها
دانستن اینکه میخواهید چه نوع استارتاپی راهاندازی کنید به شما کمک خواهد کرد بازار هدفتان را شناسایی کنید و تمام حواستان متوجه فرصتهای رشد پیرامونتان باشد. استارتاپها ۶ نوع دارند که هر کدام برای گروهی از کارآفرینان با علائق و خواستهها و اهداف گوناگون مناسب است.
۱ـ استارتاپهای سبک زندگی
استارتاپهای سبک زندگی، شرکتهایی هستند که حول محور علائق و دغدغههای بنیانگذاران آن شکل گرفتهاند. در این سبک استارتاپها افراد میتوانند ازعلاقه مندی هایی که دارد درآمد کسب کند. تصور کنید فردی را که به نواختن گیتار علاقه دارد و استارتاپی را برای آموزش گیتار با محتواهای مختلف راهاندازی میکند. استارتاپ تاسیس شده توسط وی از نوع استارتاپهای سبک زندگی دستهبندی میشود.
۲ـ استارتاپهای مقیاسپذیر
استارتاپهای مقیاسپذیر شرکتهایی رشدمحور هستند که با ایدهای شروع میکنند و به سرعت شروع به کار میکنند تا کسبوکارشان رشد کند و به بیشترین میزان رشد برسند (مانند استارتاپهای فعال در سیلیکون ولی). برای راهاندازی این قبیل استارتاپها نیاز است تحقیقات بازار انجام شود تا فرصتهای موجود در بازار شناسایی گردند.
۳ـ استارتاپهای مشاغل کوچک
این استارتاپها اصولا درامد و سرمایه لازم را برای بنیانگذارانشان فراهم میکنند اما لزوما برای رشد فوقالعاده برنامهریزی نشدهاند. برای نمونه این قبیل استارتاپها میتوانیم از رستورانها، سالنها و فروشگاهها نام ببریم.
۴ـ استارتاپهای اجتماعی
استارتاپهای اجتماعی برای اینکه تغییری مثبت بر جهان پیرامونشان بگذارند شکل گرفتهاند. برخلاف انواع استارتاپ ها، استارتاپهای اجتماعی برای تولید ثروت تاسیس نشدهاند. گرچه میتوان از این نوع استارتاپها کسب درامد کرد اما در ذات این سبک استارتاپها غیرانتفاعی هستند و با این هدف تشکیل شدهاند که ایده آنها بتواند تغییرات مثبتی در دنیا ایجاد کند.
۵ـ شرکتهای بزرگ
نوع دیگری از استارتاپها توسط شرکتهای بزرگ برای معرفی یک محصول جدید یا برای بدست آوردن مخاطبان جدید تاسیس میشوند. این نوع استارتاپها که با ایده و سرمایه و برند شرکتهای معتبر ایجاد میشوند استارتاپهای شرکتهای بزرگ نامیده میشوند.
۶ـ استارتاپهای قابل خرید
این نوع استارتاپها با این نیت تاسیس میشوند که در آینده فروخته شوند. و تمام فرایندهای رشد و توسعه با این دیدگاه انجام میشود که بهای خرید استارتاپ بیشتر شود.
تفاوت استارتاپ ها با سایر کسبوکار چیست؟
استارتاپها جوان هستند مبتکرند و مبتنی بر همکاری فعالیت میکنند در حالیکه سایر کسبوکارها با سرعت کم فعالیت میکنند؛ رسمی هستند و ساختار سلسله مراتبی دارند. هم استارتاپها و هم سایر انواع کسبوکار مزایا و معایت خاص خود را دارند.
تفاوت فرهنگ استارتاپ ها با سایر کسب و کار ها
محیط پیرامون استارتاپها محیطی فوقالعاده سریع است که در آن خلاقیت و ارتباطات گسترده دارای اهمیت است. لذا استارتاپها اغلب تمایل دارند از نظرتعداد و اندازه از سایر مجموعهها کوچکتر باشند مخصوصا وقتی در مراحل ابتدایی فرایند رشد هستند برای اینکه این امکان را برای نیروهایشان فراهم کنند که با هم ارتباطاتی مستحکم برقرار کنند و از طرفی بتوانند نظرات و ایدههایشان را آزادنه با جمعآوری دادههای جدید تغییر دهند. فرهنگ استارتاپ ها عموما غیررسمی است و تاکید بسیار کمی بر سلسله مراتب سازمانی وجود دارد.
سایر کسبوکارها اغلب فرهنگی رسمی دارند و بسیار بر ساختار رسمی سازمانی تاکید میکنند. این مسئله نیز اغلب به این دلیل است که برخی از این مجموعهها هزاران کارمند دارند بصورتی که در بسیاری از موارد افراد حتی سایر نیروهای سازمان که خارج از تیم مستقیمشان هستند را نمیشناسند. این سازمانها پروتکلها و رویههای مشخصی دارند که در همه فعالیتها روزانه نیروها باید از آنها پیروی کنند که همین موضوع باعث میشود فعالیتهای خلاقانه در سازمان سرکوب شود.
تولید محصولات جدید در استارتاپ تولید محصولات تولید شده در سایر کسب و کار ها
یکی از اصلیترین تفاوتها میان استارتاپها و سایر کسبوکارها نوآوری در محصولات و خدمات است. کسبوکارها معمولا یک خط ثابت را پیگیری میکنند و در یک حوزه کاری ممکن است هزاران کسبوکار مشابه وجود داشته باشد. درحالیکه نوآوری اصلیترین فاکتور برای یک استارتاپ است. تفکر بنیانگذاران استارتاپها حول محور شکل دادن آینده است. آنها میخواهند خدمات و محصولات جدیدی به دنیا عرضه کنند که تغییر دهنده بازی باشد.
قلمرو بدون محدودیت استارتاپ در مقابل قلمرو محدود سایر کسب و کار ها
کسبوکارها عموما در یک قلمرو و بازار مشخص که توسط رهبر مجموعه تعیین میشود فعالیت میکنند اما استارتاپها برای رشد خود محدودیتی قرار نمیدهند و تا هر جا بتوانند سهم بازار خود را با سرعت زیاد افزایش میدهند و آنقدر دامنه تاثیر خود را افزایش میدهند تا رهبر بازار شود.
سود دهی کند در استارتاپ ها، سود دهی سریع در سایر کسب و کار ها
تمرکز کسبوکارها در مبحث سود بر شروع کسب درآمد از همان روزهای اول فعالیت است و سود شرکت رابطه مستقیمی با میزان اشتیاق رهبر سازمان به گسترش فعالیتها و برنامههای بازاریابی دارد. اما برای یک استارتاپ ممکن است ماهها یا حتی سالها طول بکشد تا به سوددهی برسد زیرا هدف اصلی استارتاپ طراحی محصولی است که مشتریان آن را دوست داشته باشند و در بازار جای خود را پیدا کند. چنانچه این هدف محقق شود درامد شرکت به میلیونها دلار میرسد
سرمایه گذاری متفاوت استارتاپ ها با سایر کسب و کار ها
در سایر کسبوکارها اغلب افراد با پول شخصی خود یا با سرمایهگذاری از طرف اعضای خانواده یا اخذ وام از بانکها شروع به کار میکنند و با این دیدگاه نیز این کار را انجام میدهند که با مرور زمان کل این مبلغ هزینه شده به آنها باز میگردد. سرمایه بخشی از استارتاپها نیز بصورت شخصی تامین میشود اما بخش عمده سرمایه استارتاپها توسط شتابدهنده یا صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر تامین میگردد و این مبالغ همزمان با رشد استارتاپ به آن تزریق میگردد.
چرخه حیات استارتاپ ها کوتاه تر از سایر کسب و کار ها
تحقیقات نشان داده است ۳۲ درصد کسبوکارها در سه سال اول فعالیت شکست میخورند در حالیکه این رقم برای استارتاپها ۹۲ درصد است.
سبک زندگی متفاوت مدیران استارتاپ ها
کسبوکارها نسبت به استارتاپها ریسک کمتری را میپذیرند و سعی میکنند وظایف مشخصی را به کارکنانشان تفویض کنند به همین دلیل کارمندان بهتر میتوانند توازن بین زندگی کاری و زندگی شخصیشان را حفظ کنند. اما در یک استارتاپ شرایط به این شکل است که اگر استارتاپ سرمایهگذار داشته باشد دیگر زمانی برای از دست دادن وجود ندارد و همه باید همه زمان و انرژیشان را بگذارند تا به برنامهها برسند؛ بنابراین در اکثر مواقع تعادل بین کار و زندگی از دست میرود و فقط کار و کار و کار باقی میماند.

انواع سرمایه گذاری بر روی استارتاپها
با رشد ۶۱ درصدی استارتاپها از سال ۲۰۱۴ انواع جدیدی از سرمایهگذاری بر روی آنها نیز بوجود آمده است که دانستن آن برای بنیانگذاران استارتاپها حیاتی است. لذا در زیر به بررسی هریک از این انواع سرمایهگذاری میپردازیم:
۱ـ فضاهای کار اشتراکی
ایده فضاهای کار اشتراکی در چند سال اخیر وارد اکوسیستم استارتاپی شده است. فضاهای کار اشتراکی از جمله حمایتهای شتابدهندهها هستند که میتوانید با هزینه بسیار پایین تیم خود را در یک فضای جذاب و مناسب کاری استقرار دهید. شما میتوانید در این فضا با بنیانگذاران سایر استارتاپها تعامل برقرار کنید یا میتوانید در این فضا از مشاوره مربیان حقوقی، مشاوران منابع انسانی و متخصصین حسابداری استفاده کنید. برخی فضاهای کار اشتراکی امکانات دیگری مانند سالن جلسات و برنامههای گروهی مشاوره را نیز به مجموعههای خود ارائه میدهند.
۲ـ مراکز رشد
نقش مراکز رشد از نام آنها هویداست: محلی برای رشد ایدههای شما. شما در مراکز رشد میتوانید برنامه کسبوکارتان را طراحی کنید و کلیه اقداماتی که برای آماده کردن استارتاپتان برای رسیدن به رشد لازم است را انجام دهید.لذا مراکز رشد عموما با استارتاپهای نوپا همکاری میکنند و استارتاپهای آنها در یک فضای اشتراکی در کنار هم فعالیت میکنند. در مراکز رشد نیز استارتاپها امکان دسترسی به مشاوران حقوقی و متخصصین منابع انسانی و حسابداری را دارند و میتوانند در جلسات ارائه، ایده خود را به سرمایهگذاران ارائه دهند.
۳ـ شتابدهنده ها
شتابدهندهها برای استارتاپهای مورد حمایت خود برنامههای دقیق شتابدهی دارند به این نحو که طی یک برنامه جامع از مربیهای توانمند و گوناگون، آموزشها و شبکههای ارتباطی گسترده و قوی برخوردار میشوند. پذیرفته شدن در دورههای شتابدهی اغلب رقابتی است و شتابدهندهها تمایل دارند بر روی استارتاپهایی سرمایهگذاری کنند که تحقیقات اولیه بازار را انجام دادند و محصول یا خدمت اولیهای متناسب با نیاز بازار تولید کردهاند. شتابدهندهها با فراهم کردن حمایتهای گوناگون و ارائه مشاورههای هوشمندانه استارتاپهای خود را به مراحل بعدی رشد میرسانند. شتابندهها همچنین با برگزاری جلسات جذاب ارائه، به استارتاپها این امکان را میدهند که ایده خود را به سرمایهگذاران ارائه دهند.
۴ـ مسابقات
برگزاری مسابقه عموما برای استارتاپها در هر کدام از مراحل رشدشان اثربخش است. برای استارتاپهایی که در مراحل اولیه رشد خود هستند رویدادهایی مانند هکاتون میتواند بسیار مفید باشد. رویدادی که به استارتاپها امکان میدهد با ارائه ایده خود در مقابل داوران باتجربه، عیار آن را بسنجند. از آنجایی که شرکتهای بزرگ به صورت مستمر به دنبال یافتن و سرمایهگذاری بر ایدههای جدید هستند شرکتهای بزرگی مانند مسترکارت با این هدف که استارتاپهای مرتبط با صنعت خود را جذب کنند اقدام به برگزاری هکاتون و رقابتهای طراحی مدل کسبوکار مینمایند. برندگان این رقابتها این شانس را میابند که در مقابل افراد کلیدی صنعت معرفی شوند و در نهایت جوایز نقدی نیز دریافت کنند.
۵ـ تامین مالی جمعی
دو گونه مختلف تامین مالی جمعی وجود دارد: تامین مالی جمعی مبتنی بر پاداش و تامین مالی جمعی مبتنی بر سهام. در تامین مالی مبتنی بر پاداش، کارآفرینان برای راهاندازی یک پروژه از افراد در ازای دریافت پاداش (اغلب در قالب یک محصول یا خدمت خاص) کمک مالی میخواهند. و در تامین مالی مبتنی بر سهام سرمایهگذاران در ازای سرمایهگذاری خود انتظار بازپرداخت بدهی سرمایه خود را ندارند و درآمد ناشی از سرمایهگذاری خود را بصورت سهام دریافت میکنند.
۶ـ سرمایهگذاران فرشته
استارتاپها معمولا در مراحل اولیه رشد خود به دنبال گرفتن بودجه از سرمایهگذاران فرشته هستند. در این مرحله استارتاپها میتوانند از مشاوره مشاوران باتجربه استفاده کنند. غالب سرمایهگذاران فرشته خود کارافرین هستند یا در گذشته کارافرین بودهاند و ایدههای مهمی را به ثمر رساندهاند بنابراین این قبیل سرمایهگذاریها برای آنها فرصتی است تا دانش خود را به اکوسیستم عرضه کنند. لذا در سرمایهگذاری به دنبال کارافرینانی هستند که روحیه کار تیمی داشته باشند و پذیرای مربیها و آموزش باشند. ارتباط استارتاپها با سرمایهگذاران فرشته اغلب یک رابطه کسبوکاری صرفا برای گرفتن سرمایه نیست؛ بلکه رابطهای است که باید هر دو سوی آن منتفع گردند.
۷- سرمایهگذاران خطرپذیر
سرمایهگذاران خطرپذیر استارتاپهایی را میپذیرند که در مراحل رشد خود جلو رفته باشند. آنها عموما بر تعداد محدودی استارتاپ سرمایهگذاری میکنند و تنها استارتاپهایی را میپذیرند که پیشبینی میکنند بازگشت سرمایه بالایی دارند. بنابراین پذیرش توسط سرمایهگذاران خطرپذیر سخت و فوقالعاده رقابتی است. در این نوع سرمایهگذاری سرمایهگذاران خطرپذیر جایگاهی در هیئت مدیره اتخاذ میکنند و در تصمیمات استراتژیک سازمان نقش دارند.
ارتباط شتابدهنده ها و مراکز رشد با استارتاپ ها
شتابدهندهها و مراکز رشد به استارتاپهای نوپا کمک میکنند فعالیت خود را در مسیر درست آغاز کنند، محصولات و خدماتشان را توسعه دهند و برای ایده خود سرمایهگذار پیدا کنند. شتابدهندهها و مراکز رشد میتوانند در هر کدام از مراحل رشد استارتاپ وارد مسیر شوند اما اغلب تمایل دارند در مرحله ایده اولیه و مرحله بذری وارد شوند و اتفاقا در همین مرحله هم هست که استارتاپها میتوانند بیشترین سود را از کمکهای بیرونی دریافت کنند. مانند مجموعههای سرمایهگذاری خطرپذیر، شتابدهندهها و مراکز رشد نیز بر طبق اصول تعیین شده خود روی ایدههای استارتاپها سرمایهگذاری میکنند.
مزایایی که شتابدهندهها به استارتاپها ارائه میدهند
مربیگری:
شتابدهندهها برای هدایت استارتاپهای خود در مسیر رشد برای آنها مربیانی قرار میدهد که در طیف وسیعی از موضوعات دانش و تجربه کافی داشته باشند و بتوانند بینش خود را به اعضای تیم منتقل کنند.
شبکه ارتباطات:
شتابدهندهها برای استارتاپهای خود شبکهای از ارتباطات گسترده با بازار، دانشگاه و صنعت فراهم میکنند که هرکدام باعث رشد استارتاپها و پشتیبانی از آنها میشود.
سرمایهگذاران:
شتابدهندهها برای استارتاپهای خود این امکان را فراهم میآورند که ایده خود را در مقابل سرمایهگذاران ارائه دهند تا بتوانند با گرفتن سرمایه مسیر رشد خود را با سرعت ادامه دهند.
منابع:
همانطور که بیان شد همه منابعی که یک شتابدهنده در اختیار استارتاپها میگذارد مالی نیست بلکه شتابدهندهها امکاناتی از قبیل فضای کار، شرکت در رویدادها و مسابقات و معرفی به عناصر کلیدی صنعت را نیز در اختیار استارتاپها قرار میدهند.